علی طیرانی راد؛ محمدرضا فلسفی نژاد؛ نورعلی فرخی؛ احمد برجعلی
چکیده
هدف اصلی این پژوهش شناسایی رویکرد بهینه تجزیه و تحلیل دادههای ایپستیو در سنجش ویژگیهای شخصیتی بود. شاخصهای روایی ملاکی، پایایی تجربی و پایایی واقعی نمرات، با توجه به تاثیر همبستگی بین عاملهادر دو رویکرد نمرهگذاری به روش کلاسیک و روش IRT ترستونی مورد مقایسه قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر عبارت از کلیه موقعیتهایی است که ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش شناسایی رویکرد بهینه تجزیه و تحلیل دادههای ایپستیو در سنجش ویژگیهای شخصیتی بود. شاخصهای روایی ملاکی، پایایی تجربی و پایایی واقعی نمرات، با توجه به تاثیر همبستگی بین عاملهادر دو رویکرد نمرهگذاری به روش کلاسیک و روش IRT ترستونی مورد مقایسه قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر عبارت از کلیه موقعیتهایی است که در آن پرسشنامههای شخصیت جهت ارزیابی و گزینش افراد مورد استفاده قرار میگیرد. بدین منظور با استفاده از نرم افزار MPLUS به شبیه سازی فرمت های مختلف مقیاسهای گزینه-بایست پرداخته شد و دو رویکرد نمره گذاری به روش سنتی و روش IRT ترستونی مورد مقایسه قرار گرفتند. در کل یافتههای پژوهش گویای این بود که رویکرد IRT ترستونی نسبت به رویکرد کلاسیک نمرهگذاری، در دقت برآورد نمرات واقعی، پایایی تجربی و روایی ملاکی، بهتر عمل میکند. همچنین، یافته های تحقیق نشان دادند که میانگین همبستگی بین نمرات برآورد شده و نمرات واقعی برای هر سه ضریب همبستگی (صفر، 25/0 و 50/0)، در روش IRT ترستونی بیشتر از نمرات حاصل از روش کلاسیک است؛ میانگین نمرات پایایی واقعی برای هر سه ضریب همبستگی، در روش IRT ترستونی بیشتر از نمرات حاصل از روش کلاسیک است و میانگین نمرات پایایی تجربی برای ضرایب همبستگی 25/0 و 5/0 با روش کلاسیک بیشتر از نمرات حاصل از روش IRT ترستونی است، ولی برای ضریب همبستگی صفر میانگین نمرات روش IRT ترستونی بیشتر از نمرات کلاسیک است.
طیبه دهقان نیری؛ علی دلاور؛ نورعلی فرخی؛ احمد برجعلی
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی دقت آماره پارامتریک Up در شناسایی سبک های پاسخ دهی شایع در داده های چندارزشی بود که با استفاده از مدل امتیاز پارهای راش، داده های پنج گزینه ای با 25 تکرار، شبیه سازی شدند. چهار سبک پاسخدهی؛ انتخاب گزینه انتهایی مثبت، منفی، تصدیق کردن و انتخاب گزینه میانی در موقعیت های مختلف ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، بررسی دقت آماره پارامتریک Up در شناسایی سبک های پاسخ دهی شایع در داده های چندارزشی بود که با استفاده از مدل امتیاز پارهای راش، داده های پنج گزینه ای با 25 تکرار، شبیه سازی شدند. چهار سبک پاسخدهی؛ انتخاب گزینه انتهایی مثبت، منفی، تصدیق کردن و انتخاب گزینه میانی در موقعیت های مختلف (حجم نمونه، طول پرسشنامه، درصد سؤالها با الگوهای پاسخ ناهمسان و درصد افراد با سبکهای پاسخ دهی) مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان دادند که متوسط دقت آماره Up در شناسایی سبک های پاسخ دهی در تمامی موقعیت ها در انتخاب گزینه انتهایی مثبت و منفی بالا است؛ در مقابل، توانایی شناسایی سبک پاسخ دهی انتخاب گزینه میانی را ندارد و همچنین عملکرد این آماره در شناسایی تصدیق پایین میباشد. بررسی عوامل مؤثر بر دقت آماره برازش شخص نیز نشان داد که بهطورکلی با افزایش حجم نمونه، تعداد سؤالات پرسشنامه و درصد سؤالهای ناهمسان، دقت آماره Up بیشتر میشود؛ درمقابل با افزایش درصد پاسخ دهندگان دارای سبک پاسخ دهی، دقت این آماره کاهش می یابد؛ بنابراین، با توجه به نتایج پژوهش در شرایطی که احتمال سبک پاسخ دهی انتخاب گزینه انتهایی مثبت یا منفی وجود دارد، پژوهشگران می توانند با توجه به حجم نمونه و طول پرسشنامه از آماره Up استفاده کنند.
علی شریف زاده؛ حسین اسکندری؛ احمد برجعلی؛ فرامرز سهرابی
چکیده
سنجش ویژگیهای روانشناختی در جذب و انتخاب معلمان یکی از مسائل مهم آموزش و پرورش بوده و نقش مهمی در کیفیت نظام آموزشی و سلامت ذهنی و روانی دانش آموزان دارد. روش پژوهش، کیفی بوده و از تحلیل محتوای کیفی برای تحلیل دادهها استفاده شد.این پژوهش با هدف بررسی ساختار عاملی مقیاس ویژگی های روان شناختی در جذب معلمان ابتدایی انجام گرفته است. ...
بیشتر
سنجش ویژگیهای روانشناختی در جذب و انتخاب معلمان یکی از مسائل مهم آموزش و پرورش بوده و نقش مهمی در کیفیت نظام آموزشی و سلامت ذهنی و روانی دانش آموزان دارد. روش پژوهش، کیفی بوده و از تحلیل محتوای کیفی برای تحلیل دادهها استفاده شد.این پژوهش با هدف بررسی ساختار عاملی مقیاس ویژگی های روان شناختی در جذب معلمان ابتدایی انجام گرفته است. روش این پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل معلمان ابتدایی شهر تهران به تعداد 17787 نفر بود. از این جامعه آماری تعداد 377 نفر به شیوه نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب شد. ابزار پژوهش، مقیاس محقق ساخته ویژگی های روانشناختی گزینش معلمان ابتدایی بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی و پایایی به شیوه کرونباخ، تنصیف و بازآزمایی استفاده گردید. نتایج نشان داد که مقیاس ویژگی های روانشناختی گزینش معلمان ابتدایی از پایایی و روایی مناسبی برای استفاده در معلمان ابتدایی برخوردار است.
سارا یداللهی؛ محمدرضا فلسفی نژاد؛ احمد برجعلی؛ نورعلی فرخی
چکیده
تفسیر نمرات و درک عمیق تفاوتهای درون فردی آزمودنیها مستلزم تحلیل نیمرخ میباشد که خود از چالشهای جدی مطالعات حوزة روانسنجی است. هدف پژوهش بررسی تحلیل نیمرخ با استفاده از مقیاسبندی چندبعدی (PAMS) و کاربست آن در استخراج نیمرخهای زیربنایی آزمون هوشی وکسلر کودکان-4 بود. جامعة آماری پژوهش کلیة دانشآموزان دورة ابتدایی در منطقة ...
بیشتر
تفسیر نمرات و درک عمیق تفاوتهای درون فردی آزمودنیها مستلزم تحلیل نیمرخ میباشد که خود از چالشهای جدی مطالعات حوزة روانسنجی است. هدف پژوهش بررسی تحلیل نیمرخ با استفاده از مقیاسبندی چندبعدی (PAMS) و کاربست آن در استخراج نیمرخهای زیربنایی آزمون هوشی وکسلر کودکان-4 بود. جامعة آماری پژوهش کلیة دانشآموزان دورة ابتدایی در منطقة 6 شهر تهران بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و تعداد 200 نفر دانشآموز به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای از جامعة موردنظر انتخاب شدند و تمام خردهمقیاسهای آزمون وکسلر کودکان-4 را تکمیل کردند. تحلیل نتایج با استفاده از رویة PAMS به استخراج سه نیمرخ تراکمی منجر شد که از معناداری برخوردار بودند و با توجه به کرانههای ابعادی آنها نیمرخ سرعت پردازش در مقابل حافظة فعال، نیمرخ دانش واژگانی در مقابل هشیاری دیداری و نیمرخ استدلال ادراکی در مقابل درک و فهم کلامی نامگذاری شدند. استفاده از نیمرخهای به دست آمده از رویة PAMS در درک بهتر موقعیتهای بالینی و تفسیر عمیقتر نتایج آزمون سودمند است. تلویحات کاربردی و بالینی با تکیه بر پارامترهای فردی مورد بحث قرار گرفت
سمیه پوراحسان؛ محمد رضا فلسفی نژاد؛ علی دلاور؛ نورعلی فرخی؛ احمد برجعلی
چکیده
هدف از انجام این پژوهش، کاربست رویکرد چندسطحی درتعیین نقش مولفههای ناکارآمد فراشناختی مرتبط با گرایش به مصرف دانش-آموزان استان کرمان بود. روش این تحقیق همبستگی بود و برای انجام این تحقیق 1000 نفر از دانشآموزان استان کرمان با روش نمونه-گیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامههای آمادگی اعتیاد زرگر، ...
بیشتر
هدف از انجام این پژوهش، کاربست رویکرد چندسطحی درتعیین نقش مولفههای ناکارآمد فراشناختی مرتبط با گرایش به مصرف دانش-آموزان استان کرمان بود. روش این تحقیق همبستگی بود و برای انجام این تحقیق 1000 نفر از دانشآموزان استان کرمان با روش نمونه-گیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامههای آمادگی اعتیاد زرگر، پرسشنامه فراشناختی ولز استفاده شد. نتایج رویکرد چندسطحی با استفاده از مدل آنووای یکراهه با اثرات تصادفی نشان داد که چهار مولفه (باورهای مثبت در مورد نگرانی، باورهای منفی در مورد نگرانی، اطمینانشناختی پایین و خودآگاهیشناختی) واریانس گرایش به اعتیاد را حدود 49 درصد در سطح مدرسه تبیین کرد. همچنین مدل عرض از مبدا تصادفی، 12 درصد از واریانس سطح دانشآموز را در گرایش به مصرف مواد تبیین میکنند، معناداری خیدو با مقدار 37/983 در سطح معناداری (P<0/001) در اینجا نشاندهنده تغییر معنادار مدل پوچ و مدل 1 است در پاسخ به این سوال که چقدر رابطه بین گرایش به سوءمصرف مواد و مولفههای سطح دانشآموزان در بین مدارس مشابه است از مدل کامل با متغیرهای سطح دانشآموز و مدرسه یعنی مدل 2 استفاده شد. در مدل 2 نتایج نشان داد که در سطح مدرسه میانگین باور مثبت و خودآگاهی شناختی با گرایش به سوءمصرف مواد رابطه معناداری دارد ولی میانگین اطمینانشناختی و باورمنفی با گرایش به سوءمصرف رابطه معناداری ندارد در حالیکه در سطح دانشآموزان اطمینانشناختی و باورمنفی با گرایش به مصرف مواد رابطه معناداری در سطح (P<0/01) دارد. در مجموع میتوان بیان داشت که در زمینه متغیرهای مرتبط با نمونههایی که ماهیت آشیانهای دارند، لزوم استفاده از همه سطوح در تحلیل دادهها الزامی است.
سمیه کهدویی؛ محمدرضا فلسفی نژاد؛ احمد برجعلی
چکیده
زمینه: دستیابی به موفقیت در رشتة تحصیلی مهمترین غایت آموزشی و تعیین نقش ویژگیهای فردی و عوامل محیطی بر این سازه به منظور تدوین نظام جامع و مدونی در زمینة هدایت تحصیلی از ضروریاتی است که سودمندی مشاورة تحصیلی با محوریت عوامل زیربنایی موفقیت تحصیلی را تضمین میکند. هدف: هدف پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی مدل علّی موفقیت تحصیلی در ...
بیشتر
زمینه: دستیابی به موفقیت در رشتة تحصیلی مهمترین غایت آموزشی و تعیین نقش ویژگیهای فردی و عوامل محیطی بر این سازه به منظور تدوین نظام جامع و مدونی در زمینة هدایت تحصیلی از ضروریاتی است که سودمندی مشاورة تحصیلی با محوریت عوامل زیربنایی موفقیت تحصیلی را تضمین میکند. هدف: هدف پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی مدل علّی موفقیت تحصیلی در دبیرستان براساس عوامل فردی و محیطی مؤثر بر موفقیت در رشتة تحصیلی، تعیین سهم هر یک از این عوامل و مقایسه نوع و اهمیت آنها به تفکیک رشتة تحصیلی بود. جامعة آماری عبارت بودند از کلیة دانشآموزان سال سوم دبیرستانهای شهر یزدکه در رشتههای علوم تجربی، انسانی، ریاضی-فیزیک وفنی/هنرستان مشغول به تحصیل بودند. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع علّی-مقایسه ای بود و به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای از جامعة مورد نظر تعداد 550 دانشآموز انتخاب شدند و پرسشنامههای موفقیت در رشتة تحصیلی، رغبتسنج تحصیلی-شغلی استرانگ (صادقی، 1390)، سنخنمای مایزر-بریگز (1962) و آزمون هوش چندگانه گاردنر (پاشا شریفی، 1384) را تکمیل کردند. تحلیل نتایج با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری صورت پذیرفت. یافتهها: تحلیل نتایج براساس مدلهای حاصله نشان داد اثرات مستقیم تمامی پارامترهای پنج گانه (هوش چندگانه، علایق، شخصیت، عملکرد تحصیلی و متغیرهای محیطی) در تمامی مدلها معنادار بودند. در تمامی رشتههای تحصیلی نقش علایق مهمترین و متغیرهای محیطی و شرایط تحصیلی کماهمیتترین عوامل تلقی میشدند. همچنین در بین گروههای علوم تجربی و ریاضی نقش عامل عملکرد تحصیلی برجستهتر بود و پس از آن علایق و هوش چندگانه قرار داشتند. بحث و نتیجهگیری: در ارائة راهکارهای تحصیلی به دانشآموزان از سوی مدیران، معلمان و مشاوران مدرسه باید به سهم گوناگون متغیرهای محیطی و فردی در رشتههای گوناگون توجه خاصی مبذول داشت. واژگان کلیدی: مدل علّی، موفقیت تحصیلی، هدایت تحصیلی.
صادق طاهری؛ نورعلی فرخی؛ احمد برجعلی؛ عباس عباس پور
چکیده
زمینه: ارتقاء و انتصاب ﻣﻨﺎﺳﺐﺗﺮﻳﻦ ﻧﻴﺮوی اﻧﺴﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺻﻮرت دﻗﻴﻖ و ﻫﺪﻓﻤﻨﺪ، ﻳﻜﻲ از ﻋﻮاﻣﻞ اساسی اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﻳﻚ ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻲﮔﺮدد. نیروی انسانی شایسته میتواند با قدرت تعلق و تفکر خود بهترین استفاده را از منابع موجود ببرد. ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮی در خصوص اﻧﺘﺼﺎب و ارتقاء کارکنان با توجه به مسأله شایستگی به ﻋﻨﻮان ...
بیشتر
زمینه: ارتقاء و انتصاب ﻣﻨﺎﺳﺐﺗﺮﻳﻦ ﻧﻴﺮوی اﻧﺴﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺻﻮرت دﻗﻴﻖ و ﻫﺪﻓﻤﻨﺪ، ﻳﻜﻲ از ﻋﻮاﻣﻞ اساسی اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﻳﻚ ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻲﮔﺮدد. نیروی انسانی شایسته میتواند با قدرت تعلق و تفکر خود بهترین استفاده را از منابع موجود ببرد. ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮی در خصوص اﻧﺘﺼﺎب و ارتقاء کارکنان با توجه به مسأله شایستگی به ﻋﻨﻮان ﻣﻮﺿﻮع روز در ﺳﺎزﻣﺎنها ﻣﻄﺮح اﺳﺖ. هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل جهت ارتقاء و انتصاب کارکنان به سطح مدیریتی میانی براساس مؤلفههای فردی و سازمانی انجام شد. روش: جامعه پژوهش حاضر کلیه کارکنان شرکت ملی نفت ایران بودند که در کارراهه مدیریتی میانی قرار داشتند تعداد افراد مورد بررسی 1312 بودند. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS 22 و Amos تحلیل شد. یافتهها: نتایج پژوهش حاضر حاکی از وجود اثرات مستقیم و غیرمستقیم و اثرات کلی متغیرهای تجربه مدیریتی، مرتبه شغلی و شایستگی بر متغیر وابسته(سمت مدیریتی) بود، به گونهای که متغیرهای تجربه مدیریتی، مرتبه شغلی و شایستگی بر سمت مدیریتی میانی اثر معنادار نشان دادند. متغیر مرتبه شغلی اثر مستقیم با سمت مدیریتی داشت. از دیگر نتایج حاصل شده در این پژوهش کسب شاخصهای برازش مطلوب و مناسب دادههای پژوهش با مدل تدوین شده است. بحث و نتیجهگیری: صاحب نظران متغیرهای متفاوتی را اثرگذار بر ارتقاء و انتصاب معرفی کردهاند که میتوان آنها را متأثر از مؤلفه های فردی و سازمانی کارکنان دانست. به دلیل اثرگذاری متغیرهای تجربه مدیریتی، مرتبه شغلی و شایستگی بر سمت مدیریتی میانی، استفاده از یافتههای پژوهش حاضر به سازمانها و شرکت-های دولتی و خصوصی توصیه میشود. واژگان کلیدی: تجربه، مرتبه شغلی، شایستگی، سمت مدیریتی