ریحانه رحیمی؛ جلیل یونسی؛ مهران مکرمی
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین مهارتهای پایه آزمون خواندن و درک مطلب وتحلیل سوالهای آزمون و درنهایت تعیین نقاط ضعف و قوت آزمودنیها از طریق مدلهای سنجش تشخیصی شناختی با تحلیل باز برازش بود. دادههای مورد بررسی در این پژوهش شامل پاسخنامه 3000 نفر از شرکت کنندگان در آزمون سراسری کارشناسی ارشد رشته زبان انگلیسی بود که از بین 16044 نفرشرکت کننده ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تعیین مهارتهای پایه آزمون خواندن و درک مطلب وتحلیل سوالهای آزمون و درنهایت تعیین نقاط ضعف و قوت آزمودنیها از طریق مدلهای سنجش تشخیصی شناختی با تحلیل باز برازش بود. دادههای مورد بررسی در این پژوهش شامل پاسخنامه 3000 نفر از شرکت کنندگان در آزمون سراسری کارشناسی ارشد رشته زبان انگلیسی بود که از بین 16044 نفرشرکت کننده به تصادف انتخاب شده بود. در ابتدا با کمک نظر متخصصین یک ماتریسQ که شامل روابط بین 20 سوال آزمون خواندن با 7 مهارت پایه بود تشکیل گردید و سپس با بکارگیری مدل G-DINA تجزیه و تحلیل نهایی انجام شد. در نهایت با استفاده از روش پسینی مورد انتظار در چهارچوب مدل G-DINA احتمال تسلط هر فرد بر هریک از مهارتها با کمک بسته CDM در مجیط نرم افزار R محاسبه شد و با تعیین نقطه برش 6/0 برای حد تسلط، افراد مورد بررسی در هریک از مهارتها به دو گروه مسلط و غیر مسلط تقسیم شدند. یافتههای حاصل از پژوهش نشان داد که در هریک از مهارتها بیشتر افراد به حد تسلط نرسیدهاند، البته وضعیت افراد در مهارت SUM(تجزیه و تحلیل و ارزیابی اهمیت نسبی اطلاعات موجود در متن با کمک تفاوت قائل شدن بین ایده اصلی و جزئیات) نسبت به سایر مهارتها بهتر بود و حدود نیمی از افراد در این مهارت به حد تسلط رسیدهبودند. نتیجهی نهایی گویای این مطلب بود که بهطور کلی وضعیت آزمودنیها در کاربرد راهبردهای شناختی برای رسیدن به پاسخ صحیح نامطلوب میباشد و باید این راهبردها در سرفصلهای درسی مهارت خواندن و درک مطلب گنجانده شود.