نگار شریفی یگانه؛ محمد رضا فلسفی نژاد؛ نورعلی فرخی؛ احسان جمالی
چکیده
زمینه: یکی از چالشهای اساسی گذر از آزمونهای مداد – کاغذی به انطباقی کامپیوتری عادلانه بودن است که ارزیابی آن در چارچوب کارکرد افتراقی ضرورتی اجتنابناپذیر میباشد. هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی کارکرد افتراقی، ارزیابی عوامل مداخلهگر در میزان آشکارسازی و معرفی روش بهینه مطالعه کارکرد افتراقی در سنجش انطباقی کامپیوتری بود. روش: ...
بیشتر
زمینه: یکی از چالشهای اساسی گذر از آزمونهای مداد – کاغذی به انطباقی کامپیوتری عادلانه بودن است که ارزیابی آن در چارچوب کارکرد افتراقی ضرورتی اجتنابناپذیر میباشد. هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی کارکرد افتراقی، ارزیابی عوامل مداخلهگر در میزان آشکارسازی و معرفی روش بهینه مطالعه کارکرد افتراقی در سنجش انطباقی کامپیوتری بود. روش: با توجه به مسئله پژوهش از روش تجربی استفاده شد. گردآوری دادهها و دستکاری متغیرها با استفاده از روش شبیهسازی صورت گرفت. پاسخهای گروه نمونه 1000 نفری (گروه مرجع و کانونی با حجم یکسان 500 نفری) به بانک 55 سؤالی دوارزشی براساس مدل لجستیک سهپارامتری در 20 تکرار شبیه سازی شد. 15 سؤال بانک از نظر نوع و اندازه کارکرد افتراقی دستکاری شدند و اثر آزمون براساس تفاوت میانگین توانایی گروههای مقایسه تعیین گردید. آزمون انطباقی کامپیوتری 30 سؤالی با نرمافزار Firestar اجرا شد. تحلیل کارکرد افتراقی با روش رگرسیون لجستیک و آزمون نسبت درستنمایی صورت گرفت و روشها براساس توان و خطای نوع اول مقایسه شدند. یافتهها: میزان خطای نوع اول روش آزمون نسبت درستنمایی کمتر از رگرسیون لجستیک بود. توان هر دو روش متاثر از نوع، مقدار کارکرد افتراقی و اثر آزمون بود. روش آزمون نسبت درستنمایی در شناسایی کارکرد افتراقی یکنواخت در هر دو موقعیت اثر و بدون اثر نسبت به روش رگرسیون لجستیک توان بیشتری داشته است و با افزایش شدت کارکرد افتراقی توان نیز افزایش یافته است. در ارزیابی کارکرد افتراقی غیریکنواخت تفاوتی بین روشها مشاهده نشد و هر دو روش توان کمی داشتند. نتیجهگیری: با توجه به توان و میزان خطای نوع اول، روش آزمون نسبت درستنمایی رویکرد مطلوب در بررسی کارکرد افتراقی یکنواخت است، در حالی که ارزیابی کارکرد افتراقی غیریکنواخت مستلزم مطالعات تکمیلی میباشد.
عنایت اله زمانپور؛ علی دلاور؛ نورعلی فرخی؛ محمدعلی بابایی زکلیکی
چکیده
زمینه: اگرچه امروزه تحلیلهای آماری تک متغیره جای خود را به تحلیلهای پیچیده چندمتغیره با مفروضاتی سختگیرانه دادهاند، ولی این روشها نمیتوانند به خوانندگان درک روشن و مطمئنی از این مفاهیم ارائه کنند؛ چراکه روشهای آماری یادشده بسان قالبی از پیش تعیین شدهاند و بدون توجه به معانی و مفاهیم سازههای پژوهش، به برآوردن اهدافی ...
بیشتر
زمینه: اگرچه امروزه تحلیلهای آماری تک متغیره جای خود را به تحلیلهای پیچیده چندمتغیره با مفروضاتی سختگیرانه دادهاند، ولی این روشها نمیتوانند به خوانندگان درک روشن و مطمئنی از این مفاهیم ارائه کنند؛ چراکه روشهای آماری یادشده بسان قالبی از پیش تعیین شدهاند و بدون توجه به معانی و مفاهیم سازههای پژوهش، به برآوردن اهدافی از قبل تعیین شده میپردازند و نیاز به روشهای تفسیرپذیرتر کاملاً محسوس است.هدف: معرفی یکی از رویکردهای پژوهش به نام نظریه رویه، اجزا و ساختار آن به همراه کاربرد روش تحلیلی مربوطه (تحلیل کوچکترین فضا) بر روی دادههای حاصل از تمرینهای کانون ارزیابی هدف پژوهش حاضر است. یافتهها: رویکرد تفسیر پذیر نظریه رویه با استفاده از تحلیل کوچکترین فضا امکان شناسایی رویههای مختلف از جمله رویههای موقعیت، شیوه پاسخگویی و میزان تعامل را به صورت بازنمود تصویری ارائه ساخته است. نتیجهگیری: استفاده از این رویکرد در تحلیلهای دادههایی که ساختار پیچیده انسانی دارند میتواند رهگشای بسیار مناسبی در اعتباریابی و تفسیر نزدیک به واقع آنها داشت.
صادق طاهری؛ نورعلی فرخی؛ احمد برجعلی؛ عباس عباس پور
چکیده
زمینه: ارتقاء و انتصاب ﻣﻨﺎﺳﺐﺗﺮﻳﻦ ﻧﻴﺮوی اﻧﺴﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺻﻮرت دﻗﻴﻖ و ﻫﺪﻓﻤﻨﺪ، ﻳﻜﻲ از ﻋﻮاﻣﻞ اساسی اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﻳﻚ ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻲﮔﺮدد. نیروی انسانی شایسته میتواند با قدرت تعلق و تفکر خود بهترین استفاده را از منابع موجود ببرد. ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮی در خصوص اﻧﺘﺼﺎب و ارتقاء کارکنان با توجه به مسأله شایستگی به ﻋﻨﻮان ...
بیشتر
زمینه: ارتقاء و انتصاب ﻣﻨﺎﺳﺐﺗﺮﻳﻦ ﻧﻴﺮوی اﻧﺴﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺻﻮرت دﻗﻴﻖ و ﻫﺪﻓﻤﻨﺪ، ﻳﻜﻲ از ﻋﻮاﻣﻞ اساسی اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﻳﻚ ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻲﮔﺮدد. نیروی انسانی شایسته میتواند با قدرت تعلق و تفکر خود بهترین استفاده را از منابع موجود ببرد. ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮی در خصوص اﻧﺘﺼﺎب و ارتقاء کارکنان با توجه به مسأله شایستگی به ﻋﻨﻮان ﻣﻮﺿﻮع روز در ﺳﺎزﻣﺎنها ﻣﻄﺮح اﺳﺖ. هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل جهت ارتقاء و انتصاب کارکنان به سطح مدیریتی میانی براساس مؤلفههای فردی و سازمانی انجام شد. روش: جامعه پژوهش حاضر کلیه کارکنان شرکت ملی نفت ایران بودند که در کارراهه مدیریتی میانی قرار داشتند تعداد افراد مورد بررسی 1312 بودند. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS 22 و Amos تحلیل شد. یافتهها: نتایج پژوهش حاضر حاکی از وجود اثرات مستقیم و غیرمستقیم و اثرات کلی متغیرهای تجربه مدیریتی، مرتبه شغلی و شایستگی بر متغیر وابسته(سمت مدیریتی) بود، به گونهای که متغیرهای تجربه مدیریتی، مرتبه شغلی و شایستگی بر سمت مدیریتی میانی اثر معنادار نشان دادند. متغیر مرتبه شغلی اثر مستقیم با سمت مدیریتی داشت. از دیگر نتایج حاصل شده در این پژوهش کسب شاخصهای برازش مطلوب و مناسب دادههای پژوهش با مدل تدوین شده است. بحث و نتیجهگیری: صاحب نظران متغیرهای متفاوتی را اثرگذار بر ارتقاء و انتصاب معرفی کردهاند که میتوان آنها را متأثر از مؤلفه های فردی و سازمانی کارکنان دانست. به دلیل اثرگذاری متغیرهای تجربه مدیریتی، مرتبه شغلی و شایستگی بر سمت مدیریتی میانی، استفاده از یافتههای پژوهش حاضر به سازمانها و شرکت-های دولتی و خصوصی توصیه میشود. واژگان کلیدی: تجربه، مرتبه شغلی، شایستگی، سمت مدیریتی
معصومه علی محمدی؛ نورعلی فرخی؛ یحیی مهاجر
چکیده
پژوهش حاضر به منظور بررسی عوامل تأثیرگذار بر تصحیح سؤالات امتحانات تشریحی سال سوم متوسطه توسط دبیران دبیرستان های استان سمنان انجام گردید. جامعه پژوهش، کلیه دبیران مرد و زن شاغل به تدریس در دروس هندسه، ادبیات فارسی و تاریخ، در دبیرستان های مراکز شهرستان ها و شهرهای تابعه استان بودند که تعداد 97 نفر از آنها به صورت نمونه گیری خوشه ای ...
بیشتر
پژوهش حاضر به منظور بررسی عوامل تأثیرگذار بر تصحیح سؤالات امتحانات تشریحی سال سوم متوسطه توسط دبیران دبیرستان های استان سمنان انجام گردید. جامعه پژوهش، کلیه دبیران مرد و زن شاغل به تدریس در دروس هندسه، ادبیات فارسی و تاریخ، در دبیرستان های مراکز شهرستان ها و شهرهای تابعه استان بودند که تعداد 97 نفر از آنها به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها به کلیه دبیرستان های دخترانه و پسرانه در دو شهر انتخاب شده که دارای شاخه نظری بودند، مراجعه شد و به هر دبیر در دروس مذکور، پرسشنامه اطلاعات فردی، نمونه سؤال دروس مربوطه، راهنمای تصحیح آن بعلاوه ی 5 برگ امتحانی پاسخ داده شده توسط دانش آموزان، (این پنج برگ به صورت تصادفی از بین برگه های امتحانی پاسخ داده شده همان دروس به دست آمده بود) ارائه شد. برگه های امتحانی منتخب، برای تصحیح در اختیار همه دبیران هر یک از دروس قرار گرفت، تا بر اساس پاسخ ها و بارم بندی معین به برگه ها نمره دهند. برای مقایسه میانگین نمرات به دست آمده از آزمون T مستقل و تحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد ترتیب تصحیح سؤالات امتحانی در درس تاریخ، و همچنین سلیقه شخصی دبیران بر نحوه تصحیح سؤالات مؤثر می باشد و اما عواملی مانند جنسیت دبیران، مدرک تحصیلی، سابقه تدریس، جنسیت دانش آموزان تأثیرگذار نیست.