رقیه اسدی؛ علی دلاور؛ نورعلی فرخی
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی روابط صفات شخصیت و بهزیستی ذهنی در پیشبینیهوش معنوی جهت تدوین مدل ساختاری در دانشجویان دانشگاه صنعتی امیر کبیر بود. نمونهای به حجم220 دانشجو در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا به روش طبقهای منظم انتخاب و به سه پرسشنامه هوش معنویکینگ(2007)، مقیاس جامع بهزیستی کیز(1998) و فرم کوتاه پرسشنامه پنج عامل بزرگ ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی روابط صفات شخصیت و بهزیستی ذهنی در پیشبینیهوش معنوی جهت تدوین مدل ساختاری در دانشجویان دانشگاه صنعتی امیر کبیر بود. نمونهای به حجم220 دانشجو در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا به روش طبقهای منظم انتخاب و به سه پرسشنامه هوش معنویکینگ(2007)، مقیاس جامع بهزیستی کیز(1998) و فرم کوتاه پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیتNEO-FFIپاسخ دادند. به منظور ارزیابی روابط بین متغیرهای مکنون و اندازهگیری شده در الگوی مفهومی، از مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که نمرات بالا در هوش معنوی از طریق نمرات پایین در روانرنجورخویی و نمرات بالا در برونگرایی و وجدانی بودن پیشبینی شد. در این الگو متغیرهای بهزیستی نقش متغیر میانجی را به عهده داشتند و روانرنجورخویی، برونگرایی و وجدانیبودن با میانجی-گری بهزیستی ذهنی توانستند تغییرات هوش معنوی را پیشبینی کنند. در این مدل وزنهای رگرسیونی مربوط به اثرات مستقیم معنادار نبودند اما وزنهای رگرسیونی مربوط به اثرات غیر مستقیم و کل متغیرها معنادار بودند و متغیرهای پیشبینی کننده الگو 25% از واریانس هوش معنوی را تبیین کردند نتایج پژوهش حاضر نقش ویژگیهای شخصیتی را در بهزیستی ذهنی و هوش معنوی مورد تأکید قرار میدهد.
رقیه اسدی؛ علی دلاور
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر متغیرهای تحصیلی، جنسیت و سن بر هوش معنوی با میانجیگری بهزیستی ذهنی و با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری حداقل مجذورات جزئی بود. نمونهای به حجم220 دانشجو در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا به روش تصادفی طبقهای که معیار طبقهبندی بر اساس جنسیت و مقطع تحصیلی بود، انتخاب و به دو پرسشنامه هوش ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر متغیرهای تحصیلی، جنسیت و سن بر هوش معنوی با میانجیگری بهزیستی ذهنی و با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری حداقل مجذورات جزئی بود. نمونهای به حجم220 دانشجو در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا به روش تصادفی طبقهای که معیار طبقهبندی بر اساس جنسیت و مقطع تحصیلی بود، انتخاب و به دو پرسشنامه هوش معنویکینگ(2007) و مقیاس جامع بهزیستی کیز(1998) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که نمرات بالا در هوش معنوی با افزایش تحصیلات، افزایش مییابد، به طوری که اثر مستقیم برابر با 2/0=β بود. همچنین تحصیلات با میانجی گری بهزیستی ذهنی اثر غیر مستقیم 12/0=βرا بر هوش معنوی داشت، بر این اساس اثر کلی تحصیلات بر هوش معنوی 32/0=βبه دست آمد. مقطع تحصیلی بر بهزیستی ذهنی اثر معنادار 25/0=β و بهزیستی ذهنی بر هوش معنوی اثر معنادار 5/0=βرا داشتند. اما جنسیت و سن روی هیچ یک از متغیرهای بهزیستی و هوش معنوی اثر معناداری نداشتند. نتایج پژوهش حاضر نقش تحصیلات بر هوش معنوی و بهزیستی ذهنی را تأیید میکند.