ریحانه رحیمی؛ ئاسو مجتهدی
چکیده
هدف این مطالعه بررسی سؤالات طیف لیکرت با دو ویکرد نظریه کلاسیک آزمون و نظریه سؤال پاسخ و قرار دادن نتایج این دو رویکرد در کنار یکدیگر و پاسخ به این سؤال "آیا نتایج این دو رویکرد همسو بوده یا اینکه در تضاد با یکدیگرند؟" است. روش پژوهش از نوع توصیفی و از حیث دادهها یک روش تحلیل ثانویه است. آزمودنیهای مورد مطالعه در این پژوهش شامل 977 نفر ...
بیشتر
هدف این مطالعه بررسی سؤالات طیف لیکرت با دو ویکرد نظریه کلاسیک آزمون و نظریه سؤال پاسخ و قرار دادن نتایج این دو رویکرد در کنار یکدیگر و پاسخ به این سؤال "آیا نتایج این دو رویکرد همسو بوده یا اینکه در تضاد با یکدیگرند؟" است. روش پژوهش از نوع توصیفی و از حیث دادهها یک روش تحلیل ثانویه است. آزمودنیهای مورد مطالعه در این پژوهش شامل 977 نفر از دانشآموزان مقطع متوسطه اول بودند که با حذف افراد در مرحله غربالگری دادهها، در نهایت تحلیل سؤالات برونگرایی بر روی اطلاعات 783 نفر آزمودنی، تحلیل سؤالات گشودگی بر روی اطلاعات 763 نفر آزمودنی و تحلیل سؤالات مسئولیتپذیری نیز بر روی اطلاعات 784 نفر آزمودنی انجام شد. ابزار پژوهش 3 خرده مقیاس برون-گرایی، گشودگی و مسئولیتپذیری آزمون شخصیت نئو بود. نتایج تحلیلهای آماری نشان داد که هرچه همسانی درونی سؤالات بالاتر باشد نتایج دقیقتر و معتبرتری از مدل مدرج پاسخ به دست میآید و برای سؤالات با همسانی درونی پایین از طریق این مدل باید بسیار محتاط عمل کرد، زیرا ممکن است آستانه سؤالات را به صورت وارونه نشان داده یا ضریب تشخیص سؤالات را منفی یا مثبت کاذب نشان دهد. در مجموع کاربرد همزمان روشهای مختلف تجزیه و تحلیل آماری به تحلیل بهتر و رسیدن به نتایج دقیقتر کمک خواهد کرد.
ریحانه رحیمی؛ جلیل یونسی؛ علی مقدمزاده؛ محمد عسگری
چکیده
استفاده از روشها و تکنیکهای مختلف در جهت رسیدن به بهترین نتایج و ایجاد همافزایی بین آنها میتواند در بسیاری از مسائل راهگشا و کمک کننده باشد. دادهکاوی آموزشی یکی از حوزههای نسبتاجدیدی است که میتوان به کمک آن در حل مسائل آموزشی و بویژه مسائل حوزه سنجش و اندازهگیری اقدام کرد. اما قبل از استفاده از این روشها باید تا حد ...
بیشتر
استفاده از روشها و تکنیکهای مختلف در جهت رسیدن به بهترین نتایج و ایجاد همافزایی بین آنها میتواند در بسیاری از مسائل راهگشا و کمک کننده باشد. دادهکاوی آموزشی یکی از حوزههای نسبتاجدیدی است که میتوان به کمک آن در حل مسائل آموزشی و بویژه مسائل حوزه سنجش و اندازهگیری اقدام کرد. اما قبل از استفاده از این روشها باید تا حد امکان با ان آشنا شده و مشکلات و معایب و مزایای آن مورد بررسی قرار گیرد. در این پژوهش نیز هدف بررسی تکنیک طبقهبندی ماتریسها نامنفی و چگونگی تعیین تعداد خوشهها قبل از اجرای مدل است. روش اجرای پژوهش از نوع توصیفی و جامعه مورد مطالعه تمامی حاضرین جلسه کنکور رشته علوم ریاضی و فنی در سال 1398 است که از این تعداد 5000 نفر به صورت تصادفی توسط سازمان سنجش و آموزش کشور انتخاب و در اختیار پژوهشگر قرار گرفت. ابزار پژوهش سؤالات حسابان و هندسه کنکور است. نتایج این تحلیل نشان داد که در برآورد تعداد خوشههای سؤالات حسابان اختلاف وجود دارد ولی در مورد سؤالات هندسه نتایج تمامی روشها یکسان بود. با توجه به اختلاف مشاهده شده پیشنهاد میشود که در پژوهشهای آتی با کمک شبیهسازی داده به بررسی دقیقتر این مسأله پرداخته شود.
ریحانه رحیمی؛ جلیل یونسی؛ مهران مکرمی
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین مهارتهای پایه آزمون خواندن و درک مطلب وتحلیل سوالهای آزمون و درنهایت تعیین نقاط ضعف و قوت آزمودنیها از طریق مدلهای سنجش تشخیصی شناختی با تحلیل باز برازش بود. دادههای مورد بررسی در این پژوهش شامل پاسخنامه 3000 نفر از شرکت کنندگان در آزمون سراسری کارشناسی ارشد رشته زبان انگلیسی بود که از بین 16044 نفرشرکت کننده ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تعیین مهارتهای پایه آزمون خواندن و درک مطلب وتحلیل سوالهای آزمون و درنهایت تعیین نقاط ضعف و قوت آزمودنیها از طریق مدلهای سنجش تشخیصی شناختی با تحلیل باز برازش بود. دادههای مورد بررسی در این پژوهش شامل پاسخنامه 3000 نفر از شرکت کنندگان در آزمون سراسری کارشناسی ارشد رشته زبان انگلیسی بود که از بین 16044 نفرشرکت کننده به تصادف انتخاب شده بود. در ابتدا با کمک نظر متخصصین یک ماتریسQ که شامل روابط بین 20 سوال آزمون خواندن با 7 مهارت پایه بود تشکیل گردید و سپس با بکارگیری مدل G-DINA تجزیه و تحلیل نهایی انجام شد. در نهایت با استفاده از روش پسینی مورد انتظار در چهارچوب مدل G-DINA احتمال تسلط هر فرد بر هریک از مهارتها با کمک بسته CDM در مجیط نرم افزار R محاسبه شد و با تعیین نقطه برش 6/0 برای حد تسلط، افراد مورد بررسی در هریک از مهارتها به دو گروه مسلط و غیر مسلط تقسیم شدند. یافتههای حاصل از پژوهش نشان داد که در هریک از مهارتها بیشتر افراد به حد تسلط نرسیدهاند، البته وضعیت افراد در مهارت SUM(تجزیه و تحلیل و ارزیابی اهمیت نسبی اطلاعات موجود در متن با کمک تفاوت قائل شدن بین ایده اصلی و جزئیات) نسبت به سایر مهارتها بهتر بود و حدود نیمی از افراد در این مهارت به حد تسلط رسیدهبودند. نتیجهی نهایی گویای این مطلب بود که بهطور کلی وضعیت آزمودنیها در کاربرد راهبردهای شناختی برای رسیدن به پاسخ صحیح نامطلوب میباشد و باید این راهبردها در سرفصلهای درسی مهارت خواندن و درک مطلب گنجانده شود.